جدایی بهخاطر ورشکستگی شوهر
زن جوان وقتی دید خانه پدرش به جای بدهی 200 میلیون تومانی همسرش توقیف شده، برای جدایی به دادگاه خانواده رفت. این زن 26 ساله در برابر قاضی احمدی از شعبه 266 ایستاد و گفت: خانه دار هستم، حدود 5 سال پیش خیلی اتفاقی در دانشگاه با پسری 30 ساله به نام فرید که دانشجوی معماری بود، آشنا شدم. پس از مدت کوتاهی فرید به همراه خانواده اش برای خواستگاری از من، به خانه مان آمدند. ابتدا پدر و مادرم بشدت با ازدواج مان مخالف بودند اما به خاطر اصرار و پافشاری ام، پذیرفتند. بدون هیچ گونه پرس وجو فقط به خاطر اعتمادی که به فرید داشتم، پذیرفتم که با وی ازدواج کنم و با مهریه 900 سکه ای با هم عقد کردیم. از آنجا که چند روزی بود در رشته حقوق فارغ التحصیل شده بودم، می خواستم در آزمون وکالت شرکت کنم، همسرم بشدت مخالفت کرد و گفت دوست ندارد که من سر کار بروم. من نیز به خاطر این که در همان اوایل زندگی مشترک تنش ایجاد نشود، از خواسته ام چشم پوشی کردم. این زن که آشفته و پریشان بود، ادامه داد: با توجه به این که پدر شوهرم شرکت ساختمانی در شمال شهر دارد، فرید نیز پس از گرفتن مدرک دانشگاهی با پدرش مشارکت کرد و وارد کار ساخت و ساز شد. نزدیک سه سال زندگی خوب و آ رامی داشتیم. با توجه به درآمد خوبی که همسرم داشت، یک آپارتمان بزرگ برایم خرید و به نامم زد اما متاسفانه اوایل سال 89 فرید ورشکست شد و یک میلیارد بدهی بالاآورد. خلاصه آپارتمانی که برایم خریده بود، فروخت و حتی به خاطر پرداخت بدهی اش، از پدرم تقاضای کمک کردم. بدین ترتیب سند خانه پدرم که 500 میلیون تومان ارزش دارد، برایش در رهن بانک گذاشتم تا شوهرم وام 300 میلیون تومانی بگیرد اما فرید اقساط وامش را پرداخت نکرده و حالابانک قصد توقیف خانه پدرم را دارد.
وقتی از شوهرم خواستم که اقساطش را پرداخت کند، با مشت و لگد به جانم افتاد و حتی مرا از خانه بیرون کرد. این در حالی است که پدر شوهرم وضعیت مالی مناسبی دارد و اگر اراده کند، می تواند همه بدهی شوهرم را بپردازد. اکنون این وضعیت برایم غیرقابل تحمل است و با کاری که کرده ام، نزد پدر و مادر پیرم شرمسار شده ام چرا که در اوج پیری آنان را هم آواره و سرگردان کرده ام. حالاهم تقاضای طلاق و دریافت مهریه 900 سکه طلای خود را دارم تا بلکه بتوانم برای پدر و مادر پیرم سرپناهی تهیه کنم.
بنابراین گزارش، قاضی احمدی با شنیدن ادعاهای این زن جوان، دستور داد تا شوهرش احضار شده و تحت تحقیق گرفته شود.
روزنامه ایران، شماره 5127 به تاریخ 26/4/91، صفحه 22 (شوک امروز) |